چهارشنبه

امروز مطلب فوق العاده ای توی پیج اینستاگرام یه فرشته نازنین و عزیز ریحانه نفسم خوندم در باب چهارشنبه های سپید و اینکه بهتره همه به عقاید هم احترام بزاریم مطلب فوق العاده و ملموس و واقعی بود چیزی بود که من شخصا تو زندگی بهش رسیدم من به هیچ عنوان به حجاب عقیده ندارم و همیشه هم اگه استفاده از بند کیفم نباشه روسری و شال ممکنه حتی بیفته و گم بشه و برامم مهم نیست ولی برای همه خانم هایی که خیلی گوگولی مگولی چادر سر میکنن مخصوصا مامانها و مامان بزرگها خیلی احترام قائلم چون توی یک جامعه اگه قرار باشه دموکراسی و آزادی تعریفی داشته باشه اولین بند اون احترام به آزادی های فردی هست و احوال شخصیه که یکیش پوشش و لباسه گر چه متاسفانه کشور ما قوانینش بر پایه فقه بنا شده و ما بچه های حقوقی و وکلا همیشه با این قسمت ماجرا مشکل داشتیم اما خوب گذشته از قضایای قوانین ناصحیح ,  احترام به عقاید همدیگه که دست خودمونه چه دلیلی داره من با یک خانم چادری مشکل داشته باشم یا با ادمهای مذهبی علیرغم اینکه توی عقاید خودم مذهب جایی نداره و فقط یک خدای مهربون هست که عاشقشم حالا اگه یکی مذهبی باشه باید ازش دوربشم ؟؟یعنی جز دین و مذهب نمیشه مشترکات دیگه بین آدمها پیدا بشه؟؟منکه از هر طایقه و قوم و دین و مذهبی دوستان و عزیزانی و کنارم دارم تا به رشد و بالندگیم کمک کنن . اول آشنائی و ازدواجم با دلبر جان سعی کردم به عقاید خانواده ایشون احترام بزارم و اونقدر محترمانه و دوستانه باهاشون رفتار کردم که توی این دوازده سال به قول معروف شما تو نشده و با اینکه منه بی حجاب و بی عقیده و کاهل در خیلی مسائل دینی هستم و اونها معتقد اما اگه یک هفته همدیگه رو نبینیم پدر دلبرجان زنگ میزنن و میگن عروس کجایی دلمون تنگ شده راستش این حجم مهربونی و واقعا میشه به خاطر اختلاف عقاید ندیده گرفت ؟؟؟معلومه که نمیشه زندگی وقتی قشنگه که با تفاوتها و اختلافات فردی و فرهنگی و دینی کنار هم باشیم و با احترام به همدیگه از وجود هم لذت ببریم پس با احترام به همه دوستانی که حجاب براشون یک اجباره و دوستانی که عاشق حجابن میگم سلام بر چهارشنبه های سپید و سلام به چهارشنبه های رنگی امیدوارم دل همتون خوش باشه